
تست بلندمدت جیپ رنگلر: ۱۶۰۰۰ مایل زندگی واقعی با یک آفرودر اصیل
ویژگیهایی که یک خودرو را خوب میکنند با آنهایی که آن را جذاب و دوستداشتنی میکنند کاملاً متفاوت است. سالهاست این را میدانیم، اما امروزه کمتر به آن توجه میشود چون تقریباً همه خودروهای مدرن در همه زمینهها خوب یا حتی عالی هستند.
اما جیپ رنگلر یک استثنای باشکوه است. این خودرو شما را به عصر قدیمی تنوع و تغییرات بازمیگرداند، به کمالگرایی خشک و جدی میخندد و دقیقاً به همین دلیل زندگیتان را بهتر میکند.
چند هفتهای از ورود این رنگلر صحرا (نسخه منطقیتر نسبت به روبیکان بسیار خشنتر) به پارکینگ میگذرد و من ساعتها پشت فرمانش نشستهام تا بفهمم چرا اینقدر عاشقش شدهام.
راحتی سواری ضعیف است. دسترسی به کابین سخت است. فضای بار عقب معمولی است و کاملاً در دید عابرها قرار دارد. در سرعت بالا باید مدام فرمان را تنظیم کنید تا در خط بمانید. در حالت مستقیم هم کمی لقی دارد.
با تنها آپشن رنگ قرمز آتشین ۹۶۵ پوندی، قیمتش به ۶۲,۰۹۰ پوند میرسد؛ یعنی اصلاً ارزان نیست، هرچند هنوز حداقل ۱۰,۰۰۰ پوند از یک لندروور دیفندر با تجهیزات مشابه ارزانتر است (که بیشتر نشاندهنده قیمت بالای دیفندر است تا ارزانی رنگلر).
تا اینجا همهچیز منفی به نظر میرسد. اما نظریه من بعد از ۲۴۰۰ کیلومتر این است که هر نقطه ضعفی یک نقطه قوت جذاب و جالب دارد. دسترسی سخت به کابین برایم مهم نیست چون طراحی ظاهریاش فوقالعاده است.

اگر میتوانستم یک جلوپنجره رنگلر بالای شومینه نصب میکردم. تقارن استثنایی درها، حالت ایستاده خودرو، ارتفاع زیاد از زمین، اورهنگهای بسیار کوتاه و حتی فک پایینافتاده سپر جلو (که بهترین جای نشستن در طبیعت است) همه فوقالعادهاند.
و مهمتر اینکه این شکل منحصربهفرد باعث شده درها و بخشهایی از سقف کاملاً قابل جدا شدن باشند. شیشه جلو هم کاملاً خوابانده میشود. من عاشق این ایدهام که تابستان سقف و درها را باز کنیم و مثل موتورسواران حشره بخوریم!
قرار است این کار را انجام دهیم. همهچیز از لولاهای در معرض دید و لبههای صاف طراحی رنگلر میآید. حتی در محفظه عقب یک رولبار بزرگ و چاق وجود دارد که ترجیحش میدهم به هر طبقه باربند لوکسی.
سواری ممکن است خشن باشد اما بسیار مستحکم است؛ با هر دستانداز قدرت ساختاری عظیم آن را حس میکنید. کاملاً صاف میماند و هیچوقت تکانهای اضافی نمیخورد. درست است که فرمان در ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت خیلی دقیق نیست، اما نسبت دنده و وزن فرمان (و قطر بزرگ و ضخامت رینگ) برای مانورهای ۲۵-۴۰ کیلومتر بر ساعت هم در جاده و هم در آفرود کاملاً ایدهآل است.
تا الان کمی مسیر سبز نزدیک خانه رفتهام و متوجه شدهام حتی نسخه غیرروبیکان هم برای آفرود واقعی کاملاً کافی و بینقص است. نکته غافلگیرکنندهتر اینکه رنگلر در شهر هم بسیار خوب عمل میکند. دستاندازها برایش هیچ هستند. موقعیت رانندگی مرتفع و بدنه صاف به نفعش است. حتی خیلی عریض هم به نظر نمیرسد، اما جلوپنجره بزرگ و رنگ قرمز باعث میشود بقیه رانندهها با احترام راه بدهند.
و بعد موتورش. من از دورانی آمدهام که جیپها V8 داشتند و قبلترش یک شش سیلندر خام، بنابراین انتظار زیادی از این ۲.۰ لیتری توربو ۲۷۲ اسب بخاری نداشتم، حتی با گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک بسیار نرم.

فکر میکردم مدام از تاخیر توربو و گشتاور ناهموار حرف بزنم. اما اصلاً! این موتور از دور آرام بسیار قوی میکشد، نرم کروز میکند، با دنده بلند هم کنار میآید و این غول دو تنی را در ۷.۶ ثانیه به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرساند. در جاده هم به راحتی با kick-down سبقت میگیرم.
مصرف سوخت نقطه ضعفش است (این را میدانستیم). معمولاً ۲۴-۲۶ مایل بر گالن میدهد و اگر ۲۸ ببینید جشن میگیرید. اما با باک عظیم ۸۱ لیتری، برد واقعی نزدیک ۷۶۰ کیلومتر است.
تا الان بیشتر در شهر و بزرگراه بودهام و آفرود کمی. با این حال رنگلر خودروی بسیار کاربردی و مقاوم از آب درآمده و مهمتر از همه بسیار لذتبخش است. اینکه میدانم هیچ دستانداز یا جدولی نمیتواند آسیبی به آن بزند فوقالعاده است. از عملکرد موتور لذت میبرم.
موقعیت رانندگی صاف و عمودی برایم ایدهآل است. داشبورد بسیار جمعوجور و پر از کلیدهای واقعی است. و کل خودرو آن حس ساده و خوشبینانه آمریکایی را دارد، حتی اگر دیگر همهچیز از یک کشور نیاید.
رانندههای دیگر رنگلر به شما دست تکان میدهند (هرچند جامعه رنگلر مدلهای معمولی جیپ را نادیده میگیرد). صاحبهای دیفندر ظاهراً رنگلر را زیاد جدی نمیگیرند و راستش را بخواهید دیفندر واقعاً خودروی بهتری است.
اما وقتی پشت فرمان رنگلر هستید، به طرز عجیبی راضی و خوشحالید و همانطور که گفتم به کمالگرایی جدی میخندید. ماههای زیادی از این لذت پیش رو دارم؛ بیا ببینم!
بهروزرسانی دوم
فقط چند هفته از حضور رنگلر گذشته و من уже ۷۲۰۰ کیلومتر باهاش رفتهام. یکی از دلایلش شلوغی کار بوده، اما دلیل اصلی این است که با همه خام بودن دوستداشتنیاش، رنگلر یکی از آن خودروهای خاص است که برای هر کاری استفاده میکنید.
وقتی میخواهم از روستا به شهر نزدیک بروم و جای پارک محدود است، معمولاً داسیا داستر یا مینی را برمیدارم، اما حالا فکر میکنم «اهمیتی ندارد» و رنگلر را برمیدارم. با موقعیت رانندگی مرتفع، بدنه صاف، آینههای عالی و محافظت خوب در برابر رانندههای بیملاحظه، انتخاب راحتی است.
یکی از پدیدههای جالب این است که برخلاف بقیه خودروها، من از زیاد شدن کیلومترشم لذت میبرم (به جز هزینه سوخت ۲۵.۶ مایل بر گالن). همیشه نگران پایین آمدن عدد اودومتر بودهام، اما این بار نه. استحکام آمریکایی واقعی یکی از دلایل است؛ شرط میبندم در ۲۴۰,۰۰۰ کیلومتر هم این جیپ خیلی فرق نخواهد کرد. دلیل دیگر حس جاودانگی آن است، مثل لندروور دیفندر قدیمی. حس پیری و کهنه شدن اصلاً وجود ندارد.

اخیراً در پمپ بنزین خیلیها به من گفتند که رانندگی با رنگلر جدید نزدیکترین تجربه به لذتهای ساده لندروور دیفندر پیش از ۲۰۱۶ است، اما با امکاناتی مثل تهویه درست، صندلی گرمکن، کروز کنترل تطبیقی و اپل کارپلی. کاملاً درست میگویند.
وقتی با رنگلر رانندگی میکنید، اول مسیر خیلی به کیفیت سواری فکر میکنید. طبق استانداردهای معمول، خشن است. اما بعد از چند دقیقه دو اتفاق میافتد: اول اینکه با هر دستانداز بزرگی که بدون مشکل رد میکند، قدرت ساختاری عظیمش را حس میکنید؛ دوم اینکه خیلی زود دیگر اهمیتی نمیدهید.
برخلاف انتظار، من خصوصاً از لاستیکهای غولپیکر Bridgestone Dueler H/T 255/70 R18 صحرا ممنونم که هم ضدجدول هستند، هم نسبتاً ساکت (برخلاف لاستیکهای خشن روبیکان) و هم برای همه چالشهای آفرود به جز سختترینها کاملاً کافیاند.
مثل بقیه این رنگلر که روز به روز بیشتر عاشقش میشوم: هیچوقت پیچیده نیست، اما همیشه کار را راه میاندازد.
بهروزرسانی سوم
وقتی به کسی میگویم رنگلر در حومه شهر و مناطق مسکونی عالی است، معمولاً میخندند. فکر میکنند به خاطر ارتفاع و وزن و ابعادش باید سخت باشد.
اما باور کنید تقریباً همهچیز به نفع شماست. بالای خودرو مینشینید و از همه زوایا کاملاً دیده میشوید. بدنه کاملاً صاف است و عرضش کمتر از آن چیزی است که مردم فکر میکنند. با آینهها فقط ۱.۸۷ متر عرض دارد که به طور قابل توجهی از دیفندر (۲.۱ متر) کمتر است.
برای سرنشینها، صندلیهای سفت و عمودی که بالا قرار گرفتهاند تجربه اجتماعی و لذتبخشی ایجاد میکنند. بچهها هم میتوانند دنیای بیرون را ببینند؛ چیزی که در شاسیبلندهای مدرن با کمر بلند دیده نمیشود و همه والدین میدانند دیدن مناظر چقدر تعداد سوال «رسیدیم؟» را کم میکند.
اما بهترین چیز چرخ و لاستیک است. این صحرا با لاستیکهای بلند و دیواره ضخیم ۷۰ سری تمامفصل روی رینگهای ۱۸ اینچی زیبا، تقریباً کاملاً ضدجدول است و سر و صدای زیاد لاستیکهای آفرود روبیکان را هم ندارد، پس در بزرگراه در ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت کاملاً قابل تحمل است.
وقتی در شهر یا جاده باریک روستایی با خودروی روبهرویی گیر میکنید و یکی باید از جدول بالا برود یا چرخ را روی حاشیه خاکی بگذارد، همیشه شما میتوانید این کار را بکنید. رنگلر دقیقاً برای این کار ساخته شده.
مزیتهای دیگر شهری؟ موتور ۲.۰ لیتری نرم و انعطافپذیر که از دور آرام میکشد. گیربکس اتوماتیک بسیار نرم با دنده یک خیلی بلند که اجازه میدهد با سرعت بسیار پایین پشت دوچرخهها حرکت کنید.
حتی کیفیت سواری که طبق استانداردهای معمول سفت است، به اندازه کافی محکم است که بتوانید بدون نگرانی از دستاندازهای عمیق عبور کنید در حالی که بقیه رانندهها به شورای محلی زنگ میزنند.
خلاصه اینکه توانایی ساده و بیادعای رنگلر در مقابله با هر چیزی که سر راهش قرار میگیرد آن را اینقدر جذاب کرده و این ویژگی هم در مرکز شهر به همان اندازه در جادههای روستایی مفید است. مد شده که از پیچیدگیهای زندگی مدرن غر بزنیم، اما رنگلر همیشه یک راهحل ساده و شاد دارد.
بهروزرسانی چهارم
وقتی میگویند «فیل در اتاق» معمولاً منظور یک مشکل بزرگ است. اما در مورد جیپ رنگلر صحرا، این فیل یک نقطه قوت بزرگ و باشکوه است.
و این قابلیتی است که هیچ مدل دیگری از خانواده جیپ ندارد، چه برسد به رقبای معمولیتر. کل سقف کاملاً جدا میشود. هر چهار در هم برداشته میشوند و شیشه جلو هم به سبک سافاری کاملاً روی کاپوت خوابانده میشود.
این ویژگی همراه با سواری محکم و استحکام تونکامانند همه بخشهای رنگلر باعث شده خیلیها بگویند شبیه لندروور دیفندر کلاسیک است اما با امکانات مدرن (صفحه لمسی بزرگ، کروز کنترل تطبیقی، تهویه واقعی) و کاملاً درست میگویند.
به این فیل اشاره کردم چون با اینکه کیلومتر بسیار بالایی در مدت کوتاه زدهام، تا همین چند هفته پیش هیچوقت سقف را برنداشته بودم؛ هم از ترس اینکه وسط کار گیر کنم و هم چون مشخص بود حداقل به چند جفت دست نیاز داریم.

در نهایت بعد از اطمینان از مدیر روابط عمومی جیپ انگلستان (مانش تانک، یکی از آن آدمهای کمیاب در شرکتهای خودروسازی که واقعاً همهچیز بلد است) او را متقاعد کردیم بیاید دفتر Autocar و کل عملیات را مدیریت کند. طبیعی است که روزی که انتخاب کردیم باران سیلآسا میبارید...
با این حال مانش کاملاً درست میگفت؛ جدا کردن و نصب دوباره سقف بسیار آسان است. سقف در سه تکه جدا میشود. دو پنل کوچک کامپوزیتی بالای سر راننده و سرنشین جلو که به تنهایی برداشته میشوند و در کیسه مخصوص داخل صندوق جا میگیرند.
تکه سوم خیلی بزرگتر است و کل بخش از ستون B تا عقب همراه با شیشههای جانبی تا کمر را شامل میشود. برای بلند کردنش حداقل دو نفر لازم است و سه نفر بهتر است چون سنگین نیست اما ارتفاعش زیاد است.
بدون این پنلها رنگلر خودروی کاملاً متفاوتی میشود (هرچند برای این تست درها را نگه داشتیم چون بدون در در جادههای عمومی انگلستان مجاز نیست). شیشه جلو را هم لحظهای خواباندیم و دوباره یادآوری شد که فقط کسانی که هیچوقت با خودروی بدون شیشه جلو رانندگی نکردهاند فکر میکنند این کار عملی است.

بعد با سقف کاملاً باز و همه شیشههای جانبی پایین، چند دور در کوچهپسکوچههای تویکنهام زدم در حالی که باران به سبک موتور تریال داخل شیشه جلو میریخت. لذت کوتاهمدت و بسیار خیس بود، اما صدای غرش موتور واضحتر و دلپذیرتر شده بود و قول من برای تست رنگلر بدون سقف عملی شد.
خیس شدن داخل کابین هیچ اثر ماندگاری نداشت. اول اینکه داشبورد تا حدی با قاب شیشه جلو محافظت میشود و تقریباً عمودی است، بنابراین باران مستقیم به صندلی یا کف میریزد.
دوم اینکه مواد روکش درها، کف و داشبورد به وضوح برای تحمل خیس شدن کامل انتخاب شدهاند. صندلیها و کلیدها را با دستمال کمی خشک کردیم و ظرف یک ساعت کابین کاملاً مثل قبل شد.
مطمئنم اگر این خودرو مال خودم بود، تابستانها بخش زیادی از روزها حداقل قسمتی از سقف را برمیداشتم، بهخصوص که سایبانهای پارچهای مخصوص هم برای روزهای نامطمئن موجود است. همین امکان، حتی وقتی استفاده نشود، حس برتری نسبت به بقیه ۴×۴های جدی را میدهد.

دقیقاً همین قابلیتهاست که رنگلر را منحصربهفرد و جاودانه میکند؛ کپی هیچ چیز دیگری نیست. هر صاحبی، حتی اگر فقط مدتی داشته باشد، آرزو میکند رنگلر برای همیشه بماند.
بهروزرسانی پنجم
مدتی است پشت فرمان این ۴×۴ دوستداشتنیام. هر بار که رنگلر را میبینم فقط یک چیز به ذهنم میرسد: شخصیت معروف کودکان «کلیفورد، سگ بزرگ قرمز».
شباهت کاملاً واضح است؛ هر دو نه تنها قرمزند بلکه عظیمالجثه هم هستند. اولین بار که داخل کابین رفتم (که با پلههای جانبی عجیب و غریب بالا خیلی هم آسان نیست)، احساس کردم روی جرثقیل برجی نشستهام. موقعیت رانندگی حتی از اینئوس گرنیدیر غولپیکر هم بالاتر به نظر میرسد، در حالی که طول کلیاش کمی کمتر است.
و بعد عرض و طولش. با ۱۸۹۴ میلیمتر عرض و ۴۸۸۲ میلیمتر طول (با زاپاس روی در عقب) کمی از یک جای پارک استاندارد انگلیس بلندتر است و کاملاً حس میشود. میتوانستم یک رمان کوتاه بنویسم در زمانی که در پارکینگهای طبقاتی دنبال جای مناسب میگشتم که رنگلر کمی بیرون بزند اما کسی سپرش را نزند.

اما وقتی از پارکینگهای طبقاتی انگلیس خارج میشوید (با احتیاط که سپر بزرگ پایین را به ستون نزنید) رنگلر کاملاً در خانه خودش است. همچنان معتقد هستم آینههای بزرگ یکی از بهترین راهها برای آسان کردن جای دادن خودرو در جاده است و این بهترین مدرک است.
آینهها تقریباً بیشتر از گلگیرهای جلو بیرون نزدهاند، بنابراین دقیقاً میدانید چقدر فضا دارید.
قابل پیشبینی است که رنگلر در جادههای روستایی و تکلاین بیشترین احساس راحتی را دارد. وقتی اولین بار پشت فرمان مینشینید حس میکنید به طور تصادفی داخل یک هاتراد با سقف کوتاه افتادهاید؛ شیشه جلو تقریباً یک شکاف نامه است.

اما خیلی زود عادت میکنید و در جادههای باریک واقعاً عالی عمل میکند؛ نسبت عرض به ارتفاع کوتاه تقریباً مثل پرده سینما است و هر رانندگی را به یک فیلم تبدیل میکند.
به هر حال برگردیم به موضوع منطقیتر، یعنی مقایسه خودرو با کلیفورد سگ بزرگ قرمز. اگر تا حالا سگتان را بیرون برده باشید و خیلی خوشحال بوده، حتماً متوجه شدهاید که وقتی دمش را تکان میدهد در واقع تمام عقبش میلرزد.
به لطف ترکیب کلاسیک شاسی نردبانی و اکسل صلب جلو، رنگلر دقیقاً همین حس را دارد وقتی در هر جادهای (حتی کاملاً صاف) سرعت میگیرید. واقعاً مثل یک لابرادور بزرگ و پیر است که با کنجکاوی بو میکشد چه چیزی در حاشیه جاده است و نیاز به یک کشیدن آرام فرمان دارد تا در مسیر بماند.
در سفرهای طولانی ممکن است کمی آزاردهنده باشد، اما باز هم رنگلر لبخند روی لبتان میآورد. فرمان پرحرفش (ولی به زبانی که هیچکس نمیفهمد) فقط به شخصیتش اضافه میکند. شاید به جای فریاد زدن، در حال پارس کردن است؟
جک هریسون
گزارش نهایی
جیپ رنگلر از ما رفته است. رنگلر صحرای ۲.۰ لیتری بلندمدت ما با ۴۱,۰۰۰ کیلومتر روی اودومتر (حدود ۲۵,۸۰۰ کیلومترش در دست ما) اخیراً از مجموعه Autocar خارج شد. ماموریت جدیدش پیدا کردن صاحب بعدی است و دنیای ما قطعاً با رفتن او جای بهتری نیست.
این نه بهترین خودرو بود و نه حتی بهترین ۴×۴ که راندهایم، اما قطعاً دوستداشتنیترین بود. همانطور که از کیلومتر بالای طی شده مشخص است، رنگلر قرمز آتشین پنجدر یکی از محبوبترین خودروهای ناوگان ما در مدت حضورش بود.

خیلی از ما کیلومترهایش را زیاد کردیم و برای اهداف مختلفی استفاده شد: عبور از مزارع گلی، کشیدن تریلر موتور، استارت دادن به ماشین همسایهها، گشتوگذار در شهر، حمل وسایل از ایکیا و البته پیمودن بزرگراههای کشور برای تهیه گزارش و عکس.
همیشه فکر میکنم هدف این گزارشهای خداحافظی این است که ویژگیهای بهیادماندنی یک خودرو را لیست کنیم. سه چیز در مورد رنگلر برجسته بود: آمریکایی بودنش (با سادگی و خوشبینی همیشگی که به همراه دارد)، درخشش طراحی فوقالعاده حجیم و جاودانهاش که دهههاست در رنگلرها پالایش شده، و حس جاودانگی.
ما عادت کردهایم خودروها سریع پیر شوند، اما حس قوی دارم که این جیپ ۵ تا ۱۰ سال دیگر هم دقیقاً به همین خوبی و مرتبط بودن به نظر خواهد رسید. این یکی از ویژگیهایی است که با لندروور دیفندر کلاسیک (که سال ۲۰۱۶ برای آخرین بار از خط تولید خارج شد) مشترک است؛ نسخههای حفظشده سال ۲۰۰۰ هنوز دقیقاً شبیه همین هستند.
حسی که همیشه از جیپ داشتهام این است که رانندگی با آن مثل نسخه پاکیزهشده لندروور دیفندر کلاسیک است؛ نه جایگزین مدرن فعلی که JLR میفروشد، بلکه همان شخصیت کلاسیک با تهویه واقعی، سیستم سرگرمی مناسب، امنیت بهتر در برابر دزدی، صندلیهای گرمکن کارآمد و حتی کروز کنترل تطبیقی. رنگلر مدرن نیست، اما به شکوه جاودانه است.

این به این معنا نیست که رنگلر در دنیای مدرن خودروسازی جایی ندارد. درست است که باید در مواردی مثل دسترسی به کابین (بالا رفتن داخل کابین برای صاحبهای هاچبک کابوس است) کوتاه بیایید، اما در عوض صندلیهای راحت و عمودی دارید که به همه سرنشینها دید فوقالعادهای از دنیای بیرون میدهد.
روزهای اول پیشرانه بسیار غافلگیرکننده است. یک موتور ۲.۰ لیتری چهار سیلندر توربو بنزینی ساخت استلانتیس با ۲۷۲ اسب بخار به نظر انتخاب عجیبی برای یک ۴×۴ قدیمی با شیشه جلو عمودی و سطح مقطع جلو به اندازه لوکوموتیو میآید. فکر میکنید ضعیف یا تیز باشد. اما فوقالعاده کار میکند.
وقتی رانندگی میکنید هیچوقت آرزوی موتور دیگری نمیکنید. گیربکس بسیار رایج ZF هشت سرعته اتوماتیک بهترین استفاده را از گشتاور و قدرت سالم موتور میبرد؛ این خودرو هم در سرعت پایین و هم در کروز بهترین عملکرد را دارد.
کار کردن دستی با سیستم چهارچرخ محرک هم لذتبخش است، هرچند قدیمی به نظر برسد. صحرا دقیقاً همان تعلیق و تجهیزات انتقال قدرت فوقالعاده روبیکان را ندارد، اما همچنان در شرایط سخت بسیار توانمند است. در تستهای آفرود خودمان حتی به سختی توانستیم چرخش درجا بگیریم.
شتاب یکی از غافلگیریهای بزرگ است. این خودرو ۲۳۰۰ کیلوگرم وزن دارد (نسخه سهدر که دیگر در انگلیس فروخته نمیشود ۵۰۰ کیلو سبکتر است) اما ۰ تا ۱۰۰ را حدود ۷.۹ ثانیه میرود که در زمان نیاز به قدرت کاملاً چابک حس میشود.
هزینه این عملکرد در مصرف سوخت است؛ جیپ ۲۵.۴ مایل بر گالن ادعا میکند. اما اگر گاز زیاد ندهید و از گشتاور دور پایین استفاده کنید، معمولاً بیشتر از این میگیرید. کروز در بزرگراه با جریان ترافیک آسان است و رنگلر با وجود شکل آجریاش سر و صدای باد زیادی تولید نمیکند.

حتی سر و صدای لاستیک قابل تحمل است؛ بیشتر از چیزی که در مورد روبیکان با لاستیکهای غولپیکرش بتوان گفت. فرمان و سواری رنگلر نقاط قوت اصلیاش نیستند، اما در نهایت با هر دو کنار میآیید. سواری اصلاً نرم نیست، اما قدرت کل خودرو را نشان میدهد.
وقتی این غول را در مجموعه پیچیده و ترسناک شیارها میاندازید، دمپینگ توانمند واقعاً خودش را نشان میدهد و به راحتی ثبات را حفظ میکند و شوکهای جادهای را که احتمالاً به خودروهای معمولی آسیب واقعی میزدند به راحتی تحمل میکند. فرمان نسبتاً سبک و دنده بلند در سرعتهای پایین بهترین عملکرد را دارد.
پیچهای سریع کمی ابهام نزدیک به حالت مستقیم را نشان میدهند، اما بعد از مدتی به این هم عادت میکنید. ترمزها با توجه به وزن به طرز خوشایندی قوی هستند.
بهترین چیز در مورد رنگلر؟ این حس که خودرویی کاملاً متفاوت است.
خودروهای دیگری هست، ۴×۴های دیگری هست و رنگلرها هستند. صاحبها به خوبی میدانند که دیفندر جدید احتمالاً در همه زمینهها انتخاب توانمندتری است، اما برایشان مهم نیست.
انتخاب سختجانترین جیپ شما را در یک گروه کوچک، متعصب و فداکار قرار میدهد که آن را میفهمند و ترجیح میدهند. ما ماهها جزو آنها بودیم و وقتی این رابطه تمام شد، واقعاً ناراحت شدیم.
مشخصات جیپ رنگلر ۲.۰ GME صحرا
قیمتها: قیمت پایه ۶۱,۱۲۵ پوند · قیمت فعلی ۶۳,۴۹۵ پوند · قیمت تست شده ۶۲,۰۹۰ پوند
آپشنها: رنگ قرمز آتشین ۹۶۵ پوند
مصرف سوخت و برد: مصرف ادعایی ۲۵.۴ مایل بر گالن · حجم باک ۸۱ لیتر · میانگین تست ۲۶.۶ مایل بر گالن · بهترین تست ۲۹.۰ مایل بر گالن · بدترین تست ۱۴.۴ مایل بر گالن (آفرود) · برد واقعی ۷۶۰ کیلومتر
مشخصات فنی: شتاب ۰-۱۰۰ ۷.۹ ثانیه · حداکثر سرعت ۱۹۰ کیلومتر بر ساعت · موتور ۴ سیلندر خطی، ۱۹۹۵ سیسی، توربو بنزینی · قدرت ۲۷۲ اسب بخار در ۵۲۵۰ دور · گشتاور ۴۰۰ نیوتنمتر در ۳۰۰۰ دور · گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک، چهارچرخ محرک · حجم صندوق ۹۰۴-۱۹۱۴ لیتر · رینگ ۷.۵Jx18 · لاستیک ۲۵۵/۷۰ R18 Bridgestone Dueler H/T · وزن خالص ۲۲۷۵ کیلوگرم
هزینههای سرویس و نگهداری: هزینه قرارداد لیزینگ ۸۹۷ پوند/ماه · آلایندگی CO2 ۲۵۰ گرم/کیلومتر · هزینه سرویس صفر · سایر هزینهها صفر · هزینه سوخت ۳۶۹۱ پوند · کل هزینههای جاری با سوخت ۳۶۹۱ پوند · هزینه به ازای هر کیلومتر ۲۳ پنس · عیب و ایراد: هیچ
گالری تصاویر
نظرات کاربران
- محمد حسینی★★★★★
بهترین ماشینی که تا حالا داشتم. هر جا میرم مردم نگاه میکنن و لبخند میزنن.
تاريخ انتشار: 2025-11-03 - علی رضایی★★★★★
۱۶۰۰۰ کیلومتر باهاش رفتم آفرود سنگین، هنوز مثل روز اول است.
تاريخ انتشار: 2025-11-04 - سارا محمدی★★★★★
بدون سقف زیر باران رفتم، بهترین تجربه عمرم بود!
تاريخ انتشار: 2025-11-04 - حسین کاظمی★★★★☆
مصرفش بالاست ولی ارزشش رو داره. هیچ ماشینی این حس رو نمیده.
تاريخ انتشار: 2025-11-08 - رضا احمدی★★★★★
در شهر هم عالیه. همه فکر میکنن غول هست ولی تو پارکینگ راحت جا میشه.
تاريخ انتشار: 2025-11-10 - امیر عباسی★★★★★
موتور ۲.۰ توربو فوقالعاده قوی و نرم کار میکنه.
تاريخ انتشار: 2025-11-13 - نیما شریفی★★★★★
هنوز بعد از دو سال هر بار که سوارش میشم لبخند میزنم.
تاريخ انتشار: 2025-11-16 - پویا مرادی★★★★★
بهترین خرید عمرم. رنگلر یعنی آزادی واقعی.
تاريخ انتشار: 2025-11-17 - کاوه یوسفی★★★★★
دیفندر جدید خریدم پشیمون شدم، رنگلر روح داره.
تاريخ انتشار: 2025-11-21 - مهدی رحیمی★★★★★
۱۶۵۰۰۰ کیلومتر کارکرد، هنوز هیچ مشکلی نداره.
تاريخ انتشار: 2025-11-27 - آرش تقوی★★★★★
عالیترین ماشین برای طبیعتگردی و آفرود واقعی.
تاريخ انتشار: 2025-12-02 - بهرام نوری★★★★★
هر بار که سوارش میشم حس میکنم بچه شدم دوباره.
تاريخ انتشار: 2025-12-03 - فرهاد صالحی★★★★★
بهترین سرمایهگذاری بود. ارزشش هیچوقت پایین نمیاد.
تاريخ انتشار: 2025-12-05 - شهرام جمشیدی★★★★★
ماشین نیست، عشقه!
تاريخ انتشار: 2025-12-07 - کیانوش مصطفوی★★★★★
رنگ قرمز آتشینش همه رو دیوونه میکنه.
تاريخ انتشار: 2025-12-08